- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رخ تو نور به ماه تمام میبخشد چو خلعتی که شهی با غلام میبخشد
2 مرا که کشته مجرم ز لب پیام رسان که باز عمر نومه آن پیام میبخشد
3 بیار سیب ذقن گرچه نقره خام است که باغبان به گدا هرچه خام میبخشد
4 حریم وصل تو چون کعبه منزلی به صفاست مرا صفای عجب آن مقام میبخشد
5 به باد زلف و رخ تست پیر مجلس را دم و نفس که به هر صبح و شام میبخشد
6 مرید بادهفروشم که شیخ جام خود اوست هرآنکه زو مددی خواست جام میبخشد
7 کمال بوسه دهم با تو گفت با دشنام به هر دو نقل خوشم هر کدام میبخشد