- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 لطف جان بخش تو امّید گنه کارانست هرکه رایش بجز این نیست گنه کار آنست
2 ای گنه کار گنه کرده مکن انکاری تکیه بر لطف خدا کن که یقین کار آنست
3 ناامید از کرم دوست نمی شاید بود کاین هواییست که اندر سر بسیارانست
4 شکر معبود که با این همه اسباب گناه رحمت ایزد بی چون به سرم بارانست
5 گرچه من بار غم عشق تو در دل دارم همه دانند که بر خاطر من بار آنست
6 هجر با وصل نهادست و شب و روز بهم گر... ای دوست یقین یار آنست
7 جرم اگر هست مرا تکیه بر عفوت کردم زآنکه الطاف و کرم عادت دلدارانست
8 یار اگر حال من بی دل و بی جان پرسد زود گویش که به کام دل اغیارانست
9 چشم سرمست تو بر بود دل و جان جهان ای جفاجوی چنین عادت عیارانست