لطف جان بخش تو امّید از جهان ملک خاتون غزل 201

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

لطف جان بخش تو امّید گنه کارانست

1 لطف جان بخش تو امّید گنه کارانست هرکه رایش بجز این نیست گنه کار آنست

2 ای گنه کار گنه کرده مکن انکاری تکیه بر لطف خدا کن که یقین کار آنست

3 ناامید از کرم دوست نمی شاید بود کاین هواییست که اندر سر بسیارانست

4 شکر معبود که با این همه اسباب گناه رحمت ایزد بی چون به سرم بارانست

5 گرچه من بار غم عشق تو در دل دارم همه دانند که بر خاطر من بار آنست

6 هجر با وصل نهادست و شب و روز بهم گر... ای دوست یقین یار آنست

7 جرم اگر هست مرا تکیه بر عفوت کردم زآنکه الطاف و کرم عادت دلدارانست

8 یار اگر حال من بی دل و بی جان پرسد زود گویش که به کام دل اغیارانست

9 چشم سرمست تو بر بود دل و جان جهان ای جفاجوی چنین عادت عیارانست

عکس نوشته
کامنت
comment