- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نامهات آورد اسکدار علی جان شاد شد از وی دل بهار علی جان
2 یافتم این بنده گرچه از پس ده سال در نظرت قدر و اعتبار علی جان
3 لیک تو بودی مرا ز ساعت اول خوبترین یار و دوستار علی جان
4 در نظر من سه اصل قوت دارد عاطفه و مسلک و شعار علی جان
5 من به تو با این دو دیده بودم از اول نیستم از دیده شرمسار علی جان
6 گرچه کنون حزب و مزب و عاطفه مرده است لیک بدان دارم افتخار علی جان
7 بودم و بودیم در مقابل روسان همچویکی آهنین حصار علی جان
8 بودیم از پشت میزهای جراید رزم کنان تا به پای دار علی جان
9 با سپه روس، گشتهایم مقابل بیمدد عون و دستیار علی جان
10 خارجیان را ز ملک خویش براندیم با قلمی همچو ذوالفقار علی جان
11 نفی بلد دیدهایم و حبس مکرر تهمت خصمان نابکار علی جان
12 هرکه بهجای من و تو بودی کردی روزی صد بار انتحار علی جان