1 ای لعل تو تا لانهٔ بستان بهار با دام توام ز آب رزان داده خمار
2 در حسرت شفتالویت ای سیب زنخ رنگم چو به است و اشک چون دانه انار
1 ای روی تو ماه را شکست آورده و ای قد تو سرو را به پست آورده
2 دانم به سر کار تو در خواهد شد این جان به خون دل به دست آورده
1 ای تُنگ شکر چون دهن تنگت نی رخسارهٔ گل چون رخ گلرنگت نی
2 از تیر مژه این دل صد پارهٔ من میدوز و ز پاره دوختن ننگت نی
1 معشوقه لطیف و چست و بازاری به عاشق همه با ناله و با زاری به
2 گفتا که دلت ببردهام باز ببر گفتم که تو بردهای تو باز آری به