1 کرشمهٔ تو اگر دست از شراب کشد ز باده، دست و دهن را سبو به آب کشد
2 تو چون پیاده روی، شاخ گل عنان گیرد وگر سوار شوی، ماه نو رکاب کشد
3 به بزم حسن، رخ او کنایهٔ خوبی به ماه گوید و بر گوش آفتاب کشد
4 خوش آن حریف که همچون حباب می دایم به باده دامن آلوده را به آب کشد
5 سلیم رو به خرابات کن ز راه حرم چه لازم است کسی این همه عذاب کشد