اوصاف جمال تو مرا ورد از جهان ملک خاتون غزل 205

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

اوصاف جمال تو مرا ورد زبانست

1 اوصاف جمال تو مرا ورد زبانست یاد لب جان پرور تو مونس جانست

2 خون جگر سوخته ام در غم هجران بی روی تو از دیده ی غمدیده روانست

3 تسکین دل خسته ما آن رخ زیباست یاقوت لب لعل توام قوت روانست

4 یک دم ز خیالم نرود قامت زیباش در دیده ی ما جای چنان سرو روانست

5 گفتیم گذشت او مگر از جور و ستم لیک چون نیک بدیدیم همانست همانست

6 ای دل خبرت نیست که آن دلبر فتان دل با دگری دارد و با ما به زبانست

7 از هجر خیالی شده ام کان رخ مهوش عمریست که از دیده ی غمدیده نهانست

8 بازآی مکن بیش تعلّل که ز حد رفت باری که ز هجران تو بر جان جهانست

9 بار غم هجر تو به دل بود همه بار بارش نتوان گفت که انبار گرانست

عکس نوشته
کامنت
comment