- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آیینه ی جمال تو از آه من گرفت یا ناله های زار سحرگاه من گرفت
2 ماهم جواب داد که معهود در جهان اینست بی راه دلت ماه من گرفت
3 با این گرفتگی که تو بینی رخ مرا خور روشنی ز پرتو درگاه من گرفت
4 رفتم که پای مرکب عالی ببوسمش اشکم به رو دوید و سر راه من گرفت
5 در معرکه که قلب و جناحست و میسره شیران شرزه پنجه روباه من گرفت
6 فریاد و الغیاث که دندان مدعی بر رغم حال من لب دلخواه من گرفت