-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مراست بی رخ تو شادیی به غم نزدیک شبی و روزی در تیرگی به هم نزدیک
2 شب فراق تو از حد گذشت کی باشد که آید این شب محنت به صبحدم نزدیک
3 برست ز آفت امساک زهد هر که نشست ز خم باده به سرچشمه کرم نزدیک
4 مناز گو شه دوران به جام جم که بود سفال میکده ما به جام جم نزدیک
5 چو شوق قاید رهرو بود نباشد دور گرش به دیده نماید ره حرم نزدیک
6 چو ریگ گرم دوصد کوه آتش است به راه مرا چه زهره که سویت نهم قدم نزدیک
7 رخت ز دیده تر دامنان نگه می دار که کم نهد کسی آیینه را به نم نزدیک
8 ز علم و فضل چه لافم که دهر می سنجد متاع بیش ز بیشم به کم ز کم نزدیک
9 مباش غمزده جامی که کاروان وجود رسیده است به سرمنزل عدم نزدیک