- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سنبل زلف تو چون از گل تر بردارند برقع شام ز رخسار سحر بردارند
2 آفتاب رخ تو چون کند از جیب طلوع عاشقان دیده ز دیدار قمر بردارند
3 با کله گوشه حسن تو روا باشد اگر افسر خسرو سیاره ز سر بردارند
4 طاق ابروی تو چون در نظر آید پس از این شاید ار اهل دل از قبله نظر بردارند
5 عاشقانرا هوس عارض و چشم و لب تست تا مراد از گل و بادام و شکر بردارند
6 چشم دریا صفتم چون ز غمت موج زند بس که از ساحل او عقد گهر بردارند
7 هر کجا پای نهی اهل نظر از سر شوق بمژه خاک همه راهگذر بردارند
8 نکنند ابن یمین را زتو ایدوست جدا دشمنان گر همه شمشیر و سپر بردارند
9 هرگز آنروز مبادا که غم عشق ترا از دل زار من خسته جگر بردارند