- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شبی ز هجر تو ما را به سر نمیآید که پارهٔ جگر از چشم تر نمیآید
2 به رنگ مو، ز سرم خار پا برون آمد چهها که در ره عشقت به سر نمیآید
3 نکوست هرچه کند با من فلکزده دوست که بد، به دیدهٔ صاحبنظر نمیآید
4 مگر به رنگ سبو، می به کام ما ریزند ز دست بستهٔ ما کار بر نمیآید
5 حزین بیخبر از خود، ز خود خبردار است تو را که با خودی، از خود خبر نمیآید