1 ای حضرت والا تو نه جنی نه فرشته چونست که یکلحظه به یکجا نکنی زیست
2 بالا تلفون کردم گفتند فلان رفت پایین تلفون کردم گفتند فلان نیست
3 باری به تو زورم نرسد اکنون اما گور پدر هرچه خر بلد تلفونچی است
1 امیر مشرق امروز عرض لشکرکرد زمین ز لشکر خود عرضگاه محشرکرد
2 چو خنگ دولت اوپای بر زمین بنهاد سنان رایت او سر ز آسمان برکرد
1 اگرکه پشت من از بار حادثات خمید شکسته زلفا جعد ترا که خمانید
2 خمیده پشتی وگوژی نشان پیرانست دو زلف تو پسرا از چه کوژ گشت و خمید
1 تا لب جانان ز تنگی شکل انگشتر گرفت پشتم از بار فراقش صورت چنبر گرفت
2 صورت چنبر گرفت از بار هجرش پشت من تا لب لعلش ز تنگی شکل انگشتر گرفت