سرو قد تو رسته روان از جهان ملک خاتون غزل 1001

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

سرو قد تو رسته روان بر کنار چشم

1 سرو قد تو رسته روان بر کنار چشم گه بر سرش نشانم و گه در کنار چشم

2 بر روی تو نظر نتوانیم بعد از این تا بر رخت ز ما ننشیند غبار چشم

3 سرو قدت به خون جگر پروریده ام زان رو کش آب داده ام از جویبار چشم

4 آزار مردم این همه خوش نیست دلبرا نازک بود دو دیده ما کار و بار چشم

5 یک جرعه می ز لعل لب خویش نوش کن تا بشکند به معجز لعلت خمار چشم

6 چون غمزه در فراق تو برهم زنم بتا خون می رود به دامنم از رهگذار چشم

7 بی روی تو جهان همه تیره ست پیش ما زیرا سیه شدست مرا روزگار چشم

8 از گلشن وصال تو خواهیم رنگ و بوی تا دشمن تو را شوم ای دوست خار چشم

عکس نوشته
کامنت
comment