1 دل جای غم توست چنان تنگ که هست گل چاکر روی تو به هر رنگ که هست
2 از آب دو چشم من بگردد هر شب جز سنگ دلت هر آسیا سنگ که هست
1 جانانه هر آن کس که دی خوش دارد جان .... بیدلان مشوش دارد
2 زنهار ز آه من بیندیش که آن دوریست که زیر دامن آتش دارد
1 از مهر خود و کین تو در تابم من در چشم تو گوئی به میان آبم من
2 یا من گنهی کردم و در خشمی تو یا تو دگری داری و در خوابم من
1 ترکم چو کمان کشید کردم نگهش دیدم مه و عقربی به زیر کلهش
2 مه بود رخش عقرب زلف سیهش وز عقرب در قوس همی رفت مهش