- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای دل به عشق روی تو از جان برآمده جان در هوای تو ز تن آسان برآمده
2 از خنده خیال لب لاله رنگ تو از بوستان جان گل خندان برآمده
3 آبی که آن ز چشمه حیوان برآمدی بر چهره ات ز چاه زنخدان برآمده
4 در حلقهای زلف پراکنده بر رخت کافور تر ز مشک پریشان برآمده
5 از اشک چشم و خون دلم خاک کوی تو دریا شده وز او در و مرجان برآمده
6 از بس که رنج برد دلم وز وفای تو دردت به من بمانده و درمان برآمده
7 تا آتش فراق تو در جانم اوفتاد یکباره دود ازین دل بریان برآمده
8 تا جعد دلربای تو چوگان به کف گرفت شور از هزار مجلس و میدان برآمده
9 برعکس چرخ گرته پیروزه ترا خورشید و اختران ز گریبان برآمده
10 در درد فرقت تو من مستمند را دود از تو دل فرو شده و جان برآمده
11 بر من جهان فروخته عشق تو و به من بوسی به صد جهان ز تو ارزان برآمده
12 بر نامه مراد من از تو ولی زمن مقصود خصم و کامه هجران برآمده
13 افغان و ناله (فلکی) بی تو بر فلک چندان رسید کز فلک افغان برآمده
14 تا حاجیان بعاشر ذوالحجه حج کنند در حج شده حوایج ایشان برآمده
15 یارب ز قرب مقصد و قتل عدوت باد موقف تمام گشته و قربان برآمده
16 از عون همت تو مهمات ملک و دین بی یاری خلیفه و سلطان برآمده
17 نامت جهان گرفته و کام تو در جهان چندان که رای توست دو چندان برآمده
18 سم سمند تو به سمنگان فرو شده گرد سپاه تو ز سپاهان برآمده