1 دست تو به جود طعنه در میخ زند در معرکه تیغ گهر آمیغ زند
2 از کار خود آفتاب را شرمی باد کو تیغ تو دیده هر سحر تیغ زند
1 زلف مشگین تو از مهر چو شیدای تو نیست کیست کز مهر تو چون زلف تو شیدای تو نیست
2 تا بدان حد به غم عشق تو شیدا شده ام که دلم را ز غم عشق تو پروای تو نیست
1 نامزد غمی ز دهر ای دل سر گرفته هان زیر میا نه خوش نشین چون غم تست بیکران
2 صدمه آه من ببین سوخته چنبر فلک لؤلؤ روی من نگر ساخته گنج شایگان