- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 غم هجر تو پایانی ندارد به غیر از وصل درمانی ندارد
2 دلی کان بسته ی جانانه ای نیست توان گفتن که آن جانی ندارد
3 هر آن سر کاو ز سودای تو خالیست چو زلفت هیچ سامانی ندارد
4 چو مجموعست کار زلف از آن روی غم حال پریشانی ندارد
5 خیالش با سواد دیده می گفت که کس همچون تو مهمانی ندارد
6 همه اسباب خوبی دارد آن ماه دریغا عهد و پیمانی ندارد
7 جهان را زان سبب رو در خرابیست که اشفاق جهانبانی ندارد