ای ز اندوه تو پر خون دل ما از جامی هفت اورنگ 12

ای ز اندوه تو پر خون دل ما

1 ای ز اندوه تو پر خون دل ما دمبدم از تو دگرگون دل ما

2 دل ما در رهت افتاده پریست که بر او باد هوا را گذریست

3 هر دم از جنبش هر باد درشت پشت آن روی شده رو شده پشت

4 دایما گر تو قرارش ندهی بهر خود میل به کارش ندهی

5 بر در خود ندهی تسکینش حرف تمکین نکنی تلقینش

6 بنده جامی که به داغ تو خوش است به فروغی ز چراغ تو خوش است

7 یاد خود راحت جانش گردان نام خود ورد زبانش گردان

8 به کرم های خودش بینا کن به ثناهای خودش گویا کن

9 بر وی ابواب معانی بگشای ره به اسرار نهانی بنمای

10 پشتیش باش به توفیق سخن و آورش روی به تحقیق سخن

عکس نوشته
کامنت
comment