حسن تو جلوه کرد و بعالم از اسیری لاهیجی غزل 201

اسیری لاهیجی

آثار اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

حسن تو جلوه کرد و بعالم عیان شد

1 حسن تو جلوه کرد و بعالم عیان شد در جلوه جمال تو رویت نهان شد

2 آراست یار جلوه نام و نشان بخود ناگه فکند رخت و دگر بی نشان شد

3 آئینه خواست یار که بیند جمال خویش مرآت حسن دوست تمامی جهان شد

4 مهر جمالش ارچه ز ذرات ظاهر است لیکن تمام حسن بانسان عیان شد

5 پیش از ظهور بود منزه ز جسم و جان ظاهر چو گشت عین همه جسم و جان شد

6 معشوق و عاشق آینه عشق بوده اند جز عشق نیست این که هم این و هم آن شد

7 در بزم وصل دوست اسیری چو راه یافت در ملک عشق بین که چه صاحب قران شد

عکس نوشته
کامنت
comment