1 الهی تو بگشا دری از بهشت به روی دلارای حوری سرشت
2 به جنّت دهش جای این حور زاد نشستنگهش جمله با حور باد
3 ز دل حسرت عالمش دور کن روانش به لطف تو پر نور کن
1 گل گفت چو من گلی کجا در چمنست یا رنگ کدام لاله گویی چو منست
2 نسبت به شقایقم مکن کان مسکین دل سوخته و نزار و خونین دهنست
1 ای گوهر لطافت و ای منبع صفا بردیم از فراق تو بر وصلت التجا
2 بر بستر غمیم فتاده ز روز هجر آخر شبی خلاف فراقت ز در درآ
1 ای ز رویت خیره چشم آفتاب وی به مهر روی تو دلها کباب
2 برقع از روی چو خورشیدت بکش زآنکه بر خور کس نمی بندد نقاب
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به