🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
عراقی

عراقی

عراقی
عراقی

ای جلالت فرش عزت جاودان انداخته از عراقی قصیده 20

قصیده 20 ام از 613 قصاید

ای جلالت فرش عزت جاودان انداخته

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29

1 ای جلالت فرش عزت جاودان انداخته گوی در میدان وحدت کامران انداخته

2 رایت مهر جمالت لایزال افروخته سایهٔ چتر جلالت جاودان انداخته

3 تاب انوار جمالت بهر اظهار کمال پرتوی بر ظلمت‌آباد جهان انداخته

4 نور خود را جلوه داده در لباس این و آن در جهان آوازهٔ کون و مکان انداخته

5 روی خود را گفته: ظاهر شو بهر صورت که هست پس به عالم در، ندای کن فکان انداخته

6 از فروغ روی خود روی زمین افروخته پس بهانه بر چراغ آسمان انداخته

7 خود همه هستی شده وانگه برای روی پوش نام هستی گه برین و گه بر آن انداخته

8 چیست عالم بی‌فروغ آفتاب روی تو؟ کمتر از هیچ است در کنج هوان انداخته

9 پیش ازین بی‌تو جهان چون بود در کتم عدم؟ هم بر آن حال است حالی همچنان انداخته

10 در بیابان عدم عالم سرابی بیش نیست تشنگان را بهر سود اندر زیان انداخته

11 ظاهر و باطن تویی و طالب و مطلوب تو و آن دگر نامی است اندر هر زبان انداخته

12 در محیط هستیت عالم به جز یک موج نیست باد تقدیرت به هر جانب روان انداخته

13 صد هزاران گوهر معنی و صورت هر نفس موج این دریا به پیدا و نهان انداخته

14 باز دریای جلالت ناگهان موجی زده جمله را در قعر بحر بی‌کران انداخته

15 جمله یک چیز است موج و گوهر و دریا ولیک صورت هریک خلافی در میان انداخته

16 روی خود بنموده هر دم در هزاران آینه در هر آیینه رخت دیگر نشان انداخته

17 آفتابی در هزاران آبگینه تافته پس به رنگ هریکی تابی عیان انداخته

18 در همه صورت تویی و نیست خود صورت تو را وین حقیقت حیرتی در رهروان انداخته

19 جمله یک نور است، لیکن رنگ‌های مختلف اختلافی در میان انس و جان انداخته

20 تا جمال تو نبینند بی‌نقاب انقلاب بر رخ از غیرت ردای جاودان انداخته

21 یک کرشمه کرده با خود جنبشی عشق قدیم در دو عالم اینهمه شور و فغان انداخته

22 در گلستان روی خود دیده به چشم بلبلان غلغلی از بلبلان در گلستان انداخته

23 جنبش عشق قدیم از خود به خود دیده مقیم در میانه تهمتی بر بلبلان انداخته

24 یک سخن با خویشتن گفته و زان هر ذره را در زبان صد گونه تقدیر و بیان انداخته

25 آشکارا کرده اسرار تو هم گفتار تو پس بهانه بر زبان ترجمان انداخته

26 گشته‌ام سرگشته از وصف کمال کبریات ای کمال تو یقین را در گمان انداخته

27 گرچه از دریای توحید آب حیوان می‌کشم مانده‌ام از تشنگی بر لب زبان انداخته

28 تهمت دریا کشم خواهم که دریایی شوم کاندرو موجی نباشد هر زمان انداخته

29 تا عراقی لنگر من شد در این دریای ژرف کشتی سیر مرا شد بادبان انداخته

از : عراقی
عراقی از شاعران بزرگ قرن 7 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
اثر ای جلالت فرش عزت جاودان انداخته قصیده 20 ام از 613 قصاید در دیوان اشعار عراقی می باشد
شعر قالب : قصیده سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر ای جلالت فرش عزت جاودان انداخته

شاعر شعر ای جلالت فرش عزت جاودان انداخته چه کسی است ؟

شاعر شعر ای جلالت فرش عزت جاودان انداخته عراقی می باشد.

شعر ای جلالت فرش عزت جاودان انداخته در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر ای جلالت فرش عزت جاودان انداخته چیست ؟

قالب شعر ای جلالت فرش عزت جاودان انداخته قصیده است

سبک شعر ای جلالت فرش عزت جاودان انداخته چیست ؟

سبک شعر ای جلالت فرش عزت جاودان انداخته سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر ای جلالت فرش عزت جاودان انداخته چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
عراقی

ای جلالت فرش عزت جاودان انداخته از عراقی قصیده 20

قصیده 20 ام از 613 قصاید
بنر