سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

سلمان ساوجی
سلمان ساوجی

چو چشمت هرگزم چشمی به چشمم از سلمان ساوجی غزل 227

غزل 227 ام از 897 غزلیات

چو چشمت هرگزم چشمی به چشمم در نمی‌آید

1 چو چشمت هرگزم چشمی به چشمم در نمی‌آید به چشمانت که چشمم را به جز چشمت نمی‌باید

2 چو چشمت چشم آن دارد که ریزد خون چشم من اگر چشمت به چشمانم زند چشمی بیاساید

3 هر آن چشمی که می‌بیند به غیر چشم او چشمی چو چشمش چشم تو بیند ز چشمش چشمه بگشاید

4 به سوی چشم من چشمی، بکن ای نور چشم من که تا چشمم ز چشمانت به چشمانی بیاساید

5 به وعده چشم تو گفته: که چشمم را به چشم آرد به چشمت هم شتابی کن که چشمم چشم می‌باید

6 چه دانی حال چشم من چو چشمت نیست در چشمم؟ که چشمم در غم چشمت چه خون از چشم پالاید

7 اگر چشمت به چشم آرد به چشم خویش سلمان را خوشا چشمی که پیش چشم تو جانا به چشم آید

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چو چشمت هرگزم چشمی به چشمم در نمی‌آید

شاعر شعر چو چشمت هرگزم چشمی به چشمم در نمی‌آید چه کسی است ؟

شاعر شعر چو چشمت هرگزم چشمی به چشمم در نمی‌آید سلمان ساوجی می باشد.

شعر چو چشمت هرگزم چشمی به چشمم در نمی‌آید در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر چو چشمت هرگزم چشمی به چشمم در نمی‌آید چیست ؟

قالب شعر چو چشمت هرگزم چشمی به چشمم در نمی‌آید غزل است

مضمون اصلی شعر چو چشمت هرگزم چشمی به چشمم در نمی‌آید چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر