- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چشم تو ز بیماری خود بر سر ناز است مژگان تو همچون شب بیمار دراز است
2 راهی چو سوی کعبهٔ دل نیست، چه حاصل کز جاده این بادیه چون سینهٔ باز است
3 از سلسلهٔ بندگی آزاد کسی نیست در طاعت افلاک، زمین مهر نماز است
4 آهنگ شکست بت و بتخانه بهانه ست از هند همین مطلب محمود، ایاز است
5 تکلیف به آتش نتوان کرد کسی را چون شمع، زبانم به سر خویش دراز است
6 بینغمهٔ سلیم از گل و می دست کشیدیم شیرازهٔ هنگامهٔ ما رشتهٔ ساز است