چشمت ز غمزه تیغ و ز مژگان خدنگ ساخت از جامی غزل 205

چشمت ز غمزه تیغ و ز مژگان خدنگ ساخت

1 چشمت ز غمزه تیغ و ز مژگان خدنگ ساخت با عاشقان غمزده اسباب جنگ ساخت

2 بر من ز جورت این همه سختی که می رسد می بایدم تنی چو دل تو ز سنگ ساخت

3 پی چون به شهر وصل برد بارگی صبر کش سنگلاخ بادیه هجر لنگ ساخت

4 عیبم مکن به تنگی دل چون غمت فزود استاد فطرت از ازل این خانه تنگ ساخت

5 مجموعه ای ست هر ورق گل ز حسن تو مرغ چمن چرا به همین بوی و رنگ ساخت

6 سنگ جفای عشق تو در یکدگر شکست هر چند عقل شیشه ناموس و ننگ ساخت

7 جامی گسست رشته تسبیح زهد را خواهد به بزم دردکشان تار چنگ ساخت

عکس نوشته
کامنت
comment