چشم و ابروی تو گویند که در از کمال خجندی غزل 22

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

چشم و ابروی تو گویند که در مذهب ما

1 چشم و ابروی تو گویند که در مذهب ما حق بود کشتن عشاق و علیه الفتوی

2 با رقیب ار بسر من تو شبیخون آری او میا گو بسر من همه وقتی تو بیا

3 مثل است اینکه بود مردن با یاران عید کشت غم وامق و مجنون تو بکش نیز مرا

4 هر چه خواهم من از آن لب تو بلا دفع کنی بخششی کن به گدایی که کند دفع بلا

5 همه کس ناز تو جویند نه چون من به نیاز همه دشنام تو خواهند نه چون من به دعا

6 به سلامت که نخواهم رود سوی تو باد حیفم آید که سلام تو فرستم به صبا

7 قصه درد جدایی چو نویسیم کمال دل جدا ناله کند خامه جدا نامه جدا

عکس نوشته
کامنت
comment