جامی

جامی

جامی
جامی

ز طاق ابروی تو پشت طاقتم خم شد از جامی غزل 341

غزل 341 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

ز طاق ابروی تو پشت طاقتم خم شد

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 ز طاق ابروی تو پشت طاقتم خم شد سرشک سرخ ز لعل توام دمادم شد

2 به وقت گریه ام ای دل به خون مدد فرمای که بس که دیده من اشک ریخت بی نم شد

3 قدم چو حلقه خاتم خمیده بود ز غم عقیق اشک به رویم نگین خاتم شد

4 هزار زخم کهن بود در دلم ز بتان شکاف تیغ تو آن را به جای مرهم شد

5 ز بیم خوی تو سوی تو نگذرم بسیار نه آنکه شوق لقای تو در دلم کم شد

6 سری به راه توام مانده بود ناشده خاک بشارتی به رقیبان بده که آن هم شد

7 ز راه زهد و سلامت قدم بکش جامی چو طور عشق و ملامت تو را مسلم شد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ز طاق ابروی تو پشت طاقتم خم شد

شاعر شعر ز طاق ابروی تو پشت طاقتم خم شد چه کسی است ؟

شاعر شعر ز طاق ابروی تو پشت طاقتم خم شد جامی می باشد.

شعر ز طاق ابروی تو پشت طاقتم خم شد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر ز طاق ابروی تو پشت طاقتم خم شد چیست ؟

قالب شعر ز طاق ابروی تو پشت طاقتم خم شد غزل است

مضمون اصلی شعر ز طاق ابروی تو پشت طاقتم خم شد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.