چشم توام به غمزهٔ خونخوار از کمال خجندی غزل 376

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

چشم توام به غمزهٔ خونخوار می‌کشد

1 چشم توام به غمزهٔ خونخوار می‌کشد آن خونبها بود که دگربار می‌کشد

2 ترسم کشند از حسدم بار و هم‌نشین گر گویم این به کس که مرا بار می‌کشد

3 آن قامت چو تیر و دو ابروی چون کمان پیوسته می‌کشد دل و هموار می‌کشد

4 در انتظار کشتن خود تا به کی چو شمع می‌سوزدم چو عاقبت کار می‌کشد

5 فکر میان او مکن ای دل که این خیال تن را تار می‌کند و زار می‌کشد

6 ای آنکه صحتم طلبی زودتر مرا بنما به آن طبیب که بیمار می‌کشد

7 بسیار زنده کرد لبش گفته ای کمال بسیار هم مگوی که بسیار می‌کشد

عکس نوشته
کامنت
comment