1 دشمنت گر حسود شد نیک است که برنج آید او ز فعل بدش
2 فعل او یار و دشمنش باشد از پی قصد جسم و جان خودش
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 زیر نه طاق فلک غیر کجی کار کجاست؟ راستی در خم این گنبد دوار کجاست؟
2 دلم از خانقه و زهد و ریایی بگرفت راه میخانه کجا ساقی عیار کجاست؟
1 من درد زهر هجران درمیکشم به یادت تو صاف عیش در کش کاب حیات بادت
2 ما از خمار مردیم در کنج نامرادی ساغر تهی مبادت از باده مرادت
1 گدای کوی خرابات تاجدارانند خرابات جام می عشق هوشیارانند
2 قرارگاه دل آن طره را چسان سازم در آن سلاسل مشکین چو بیقرارانند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به