چشم مست تو همان آفت جانست از مشتاق اصفهانی ترکیب 1

مشتاق اصفهانی

آثار مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

چشم مست تو همان آفت جانست که بود

1 چشم مست تو همان آفت جانست که بود تیر مژگان تو دلدوز چنانست که بود

2 نگه گرم همان شعله فشانست که بود در نگین تو همان زهر نهانست که بود

3 گرچه خطت ز کف ناز عنان برد ترا لشگر مورچگان تنگ شکر خورد ترا

4 دل ز خون‌ریزی ما هیچ نیازرد ترا خط بی‌رحم به انصاف نیاورد ترا

5 ایکه در دلبری و مهر نبودت ثانی چه شد آن لطف تو در هر نگه پنهانی

6 مانه آنیم که بی‌مهر و وفا می‌خوانی دل ما با تو چنانست که خود میدانی

7 چند مژگان تو ایشوخ ز ما برگردد دل آواره از آن زلف دوتا برگردد

8 گردل سخت تو از جور و جفا برگردد نیست ممکن که دل ما ز وفا برگردد

9 تیغ بیداد ترا خط سیه جوهر شد زنگ بر آینه روی تو روشن گر شد

10 بیشتر چشم تو از سرمه زیان‌آور شد شب زلفت ز خط سبز سیه دل‌تر شد

11 چشم بیمار تو برد از دل من تاب و توان خانه هوش مرا کرد نگاهت ویران

12 داد بر باد ستمهای تو دین و دل و جان گرچه نگذاشت اثر عشق تو از نام و نشان

13 گرچه میخانه ناز تو ز خط گشت خراب می‌جکد از لب لعل تو همان باده ناب

14 خیز و مشتاق حزین را به دو جامی دریاب گر چه شد باده حسن تو ز خط پا برکاب

عکس نوشته
کامنت
comment