پرده خویش تویی پرده برانداز از همام تبریزی غزل 119

همام تبریزی

آثار همام تبریزی

همام تبریزی

پرده خویش تویی پرده برانداز ز پیش

1 پرده خویش تویی پرده برانداز ز پیش یار بارت ندهد تا نشوی دشمن خویش

2 آفتابی‌ست که از دیدۀ کس نیست دریغ گر هواهای تو چون ابر نباید در پیش

3 آشنایی نبود جان تو را با جانان تا به خود باشی و داری سر بیگانه و خویش

4 هر که برخاست خیال دو جهان از نظرش پادشاهی‌ست به معنی و به صورت درویش

5 نفس در راه محبت چو کم از کم گردد قرب او در نظر دوست شود بیش از پیش

6 دل که ایمان وی از نور رخ جانان است چون سر زلف دلارام بود کافرکیش

7 ای همام این سخنان تو نه طرزی‌ست که آن باز یابند به فکر و خرد دوراندیش

عکس نوشته
کامنت
comment