رخ تو رشک مه و آفتاب از امیر شاهی سبزواری غزل 149

امیر شاهی سبزواری

آثار امیر شاهی سبزواری

امیر شاهی سبزواری

رخ تو رشک مه و آفتاب شد هر دو

1 رخ تو رشک مه و آفتاب شد هر دو به خنده لعل تو نقل و شراب شد هر دو

2 چو دور شد لب و چشم توام ز پیش نظر ز دیده و دلم آرام و خواب شد هر دو

3 متاع صبر و سلامت که داشتم زین پیش فدای نغمه چنگ و رباب شد هر دو

4 ز بسکه سیل دمادم ز دل به دیده رسید ببین که خانه چشمم خراب شد هر دو

5 دل شکسته و جانی که بود شاهی را در آن سلاسل پر پیچ و تاب شد هر دو

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر