1 رخ تو کعبه و محراب ابروت صفا و مروه این چشمان جادوت
2 طواف کوی حسنت حج فایز حجر آن خال باشد کوست برروت
1 تو بر من بگذری چون برق رخشان منت چون رعد اندر پی خروشان
2 ز باران سرشک چشم فایز بروید لاله چون فصل بهاران
1 مرا این زندگی از بوی یار است وگرنه جان بدین پیکر چه کارست؟
2 کنون که هست فایز زنده ز آنست دو چشم و دل به راه انتظار است
1 لب و دندان و چشم و زلف و رخسار بر و دوش و قد و بالا و رفتار
2 به جنت حور اگر فایز چنین است بر احوالت به محشر گریه کن زار