1 سینهٔ خویش کن فراخ و سترگ وندر آن جای ده دلی هنری
2 باز مانی ز کارهای بزرگ گر به هر کار خرد درنگری
1 عاقل آن نیست که فضلی وکمالی دارد عاقل واقعی آنست که مالی دارد
2 ایپسر فضل وادب اینهمه تحصیلمکن فضل اندازه و تحصیل روالی دارد
1 ماندهام در شکنج رنج و تعب زبن بلا وارهان مرا یارب
2 دلم آمد درین خرابه به جان جانم آمد درین مغاک به لب
1 از من گرفت گیتی یارم را وز چنگ من ربود نگارم را
2 وبرانه ساخت یکسره کاخم را آشفته کرد یکسره کارم را