1 نباتت بر لب شکّر برآمد زمرد گرد یاقوتت درآمد
2 ز گلبرگ تو سنبل سر برآورد زهی سنبل که از گل بر سر آمد
3 رخت منشور خوبی داشت بی خط چو خطت بر مثال عنبر آمد
4 گواهی داد هر جا شاهدی بود که در حسن تو خطی دیگر آمد
1 مردم تبریز همچو آب لطیفند شخص بجز از شکل خود در آب نبیند
1 حسنی که هست روی تو را بینهایت است خوب است گل ولی نمک اینجا به غایت است
2 افسانههای خسرو و شیرین ز حد گذشت ما و حدیث روی تو کانها حکایت است
1 درین دیار بدان زندهام که گهگاهی نسیم باد صبا زان دیار میآید
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به