- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چشم مخمور تو چون بازار صهبا بشکند از شکست رنگ می ترسم که مینا بشکند
2 موج صاف لعلگون، در ساغر زرین او خار در پیراهن گلهای رعنا بشکند
3 تا شود استاد از آن اندام طور جلوه را سرو زانو پیش آن شمشاد بالا بشکند
4 هر سر موز کز بناگوش تو سر بیرون کند یک گلستان خار حسرت در دل ما بشکند
5 در حریم وصل او از سودن مژگان به هم خارها در چشم ارباب تماشا بشکند
6 بخت بین! کآرد به دست ار لاله جامی در چمن کاسهٔ بدنامی او بر سر ما بشکند
7 از نم اشک ندامت ساز چون تار حریر گر ترا در پای دل خار تمنا بشکند
8 مست می از بسکه شوخ افتاده جویا دور نیست شیشهٔ رنگم اگر در بزم صهبا بشکند