بند گیسوی تو از دست از امیرعلیشیر نوایی غزل 153

امیرعلیشیر نوایی

آثار امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

بند گیسوی تو از دست رها نتوان کرد

1 بند گیسوی تو از دست رها نتوان کرد گر جدا سازیش از بند جدا نتوان کرد

2 دم نگه دار مسیحا که به جز نوش وصال درد مهلک چو شد از هجر دوا نتوان کرد

3 چو خرامی سوی ما گر نه فقیرم بینی جان چه باشد که به پای تو فدا نتوان کرد

4 قیمت لعل تو کردن نتوان جوهر روح جوهر روح بلی خاک بها نتوان کرد

5 مستم آن نوع که درد دل خود را بر یار آنچه در دل گذرد نیک ادا نتوان کرد

6 سجده در پیش بتان فوت نمودن نتوان زاهدا این نه نمازست قضا نتوان کرد

7 باده عشق ور بخیلی نبود راست ولیک جز به رندان خرابات صلا نتوان کرد

8 ای دل از نور یقین می‌طلبی سرمه چشم به جز از خاک در میکده‌ها نتوان کرد

9 طلب وصل حرم هر که کند چون فانی روی دل جز به بیابان فنا نتوان کرد

عکس نوشته
کامنت
comment