بیخدمت تو کس به جهان عزتی از کمال خجندی غزل 110

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

بیخدمت تو کس به جهان عزتی نیافت

1 بیخدمت تو کس به جهان عزتی نیافت شاهی که چاکر نو نشد حرمتی نیافت

2 در نامه سعادت خود دردمند عشق بیداغ محنتی رقم دولتی نیافت

3 تا غم نخورد و درد نیفزود قدر مرد تا لعل خون نکرد جگر نیمنی نیافت

4 دل زان لب و دهان نتوانست برد جان بودش مجال تنگ مگر فرصتی نیافت

5 بی خنده تو کان نمک خوان رحمت است جان از نعیم هر دو جهان لذتی نیافت

6 پشمینه پوش خرقة سالوس تا نسوخت از جامه خانه کرمت خلعتی نیافت

7 چندانکه باز جست در اعمال خود کمال مقبول تر ز ترک ریا طاعتی نیافت

عکس نوشته
کامنت
comment