تیر تو افتاد دور جان من افگار کرد از جامی غزل 287

تیر تو افتاد دور جان من افگار کرد

1 تیر تو افتاد دور جان من افگار کرد بر هدف آمد ولی بر دل من کار کرد

2 پیش رخت وقت گل لاله شکفتن نخواست سینه زد از شوق چاک داغ خود اظهار کرد

3 ابر چمن را ز گل روی تو آمد به یاد نعره بسیار زد گریه بسیار کرد

4 مهر که دیوار و در پرتو رویش گرفت روی تو را دید جا در پس دیوار کرد

5 لعل تو آمد مسیح کز دم جانبخش خویش داد شفا هر که را چشم تو بیمار کرد

6 طعنه به خواری مزن زانکه عزیز جهان بودم ازین پیشتر عشق توام خوار کرد

7 جامی از آغاز نظم وصف جمال تو گفت مطلع دیوان خویش مشرق انوار کرد

عکس نوشته
کامنت
comment