1 جوانی گر به نرخ جان فروشند بده جان و بخر کارزان فروشند
2 اگر داد و ستد رسم است فایز نپندارم چنین ارزان فروشند
1 به گلشن تا ز گل نام و نشانست حدیث بلبل و گل در میانست
2 جهان تا هست ذکر شعر فایز میان دوستان این داستانست
1 تو که هیچت ز حال ما خبر نیست خبر زین کام خشک و چشم تر نیست
2 بود اندر وطن آسوده، فایز! کسی کش دلنوازی در سفر نیست
1 زمن گشتی جدا ای سرو آزاد نبودم یک زمانی بی تو دلشاد
2 چه کردم ای مه فایز که هرگز نه یادم کردی و نه رفتی از یاد