1 خواهی که شراب اولیا نوش کنی باید سخن فضل خدا گوش کنی
2 عیسیسخن است در همه باب علوم حق هم سخن است اگر سخن نوش کنی
1 گفتمش زلف تو مأوایی خوش است گفت خوبان را همه جایی خوش است
2 گفتمش همتا ندارد قامتت گفت چشمم نیز همتایی خوش است
1 بیار باد صبا شمه ای ز طره دوست که آفتاب جهانتاب زیر سایه اوست
2 کجایی ای صنم چین! که اشک دیده من به جست و جوی وصالت همیشه در تک و پوست
1 حق بین نظری باید تا روی مرا بیند چشمی که بود خودبین، کی روی خدا بیند
2 دل آینه او شد کو تشنه دیداری تا همچو کلیم الله بر طور لقا بیند