- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 فعل را خواهی کنی و خواه نه جز تورا در فعل و ترکش راه نه
2 کس نه بتواند بپیچد پنجه ات یا ز منع فعل سازد رنجه ات
3 با تو باشد اختیار و اختیار اختیارت را بود بیخ استوار
4 ورنه آن قدرت نباشد جان من با چنین قدرت دم از قدرت مزن
5 اختیارت چون به دست دیگری ست اختیارت اختیار ای دوست نیست
6 باشد او از تو بگیرد اختیار هم نماید از تو سلب اقتدار
7 عاجز و زار و زبون گرداندت از فرازی سرنگون گرداندت
8 یا فرستد مانعی در کار تو سست سازد همت ستوار تو
9 یا بگرداند از آن میل دلت یا بیارد پیش شغل شاغلت
10 این نباشد اختیار و جبر نیز هست امر بین امرین ای عزیز
11 گر کنی فعل از تو باشد ای عمو با شعور و با اراده مو به مو
12 دست تو بگرفته شاه دستگیر آن نباشد جبر ای مرد خبیر