-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلم ببردی و دانم که قصد جان داری سر بریدن پیوند دوستان داری
2 نه شرط صحبت و آیین دوستان دانی نه رسم و عادت یاران مهربان داری
3 به خاطرت نگذشت ای طبیب مشتاقان که خسته ای چو من زار ناتوان داری
4 تو را کجا ز من مستمند یاد آید که صد هزار چو من بنده در جهان داری
5 چرا تو با همه دلجویی و سبک رویی همیشه با من دلخسته سرگران داری
6 به لب رسید مرا جان ز هجر او ای دل تو تا به چند غم عشق را نهان داری
7 جهان به عید وصالت امیدها دارد مباش غافل از اندیشه جهانداری