زلف را بر هر دو رخ جا از عمادالدین نسیمی غزل 282

عمادالدین نسیمی

آثار عمادالدین نسیمی

عمادالدین نسیمی

زلف را بر هر دو رخ جا می کنی

1 زلف را بر هر دو رخ جا می کنی غارت جان، قصد دلها می کنی

2 می دهی ساغر ز چشم پرخمار سالکان را مست و شیدا می کنی

3 در جهان از زلف و رخسار این قمر! هر زمان صد فتنه پیدا می کنی

4 کرده ای آیینه ما را و در او صورت خود را تماشا می کنی

5 پرده برمی داری از روی چو ماه گنج حق را آشکارا می کنی

6 گوشه گیران مرقع پوش را بت پرست عشق و رسوا می کنی

7 دانه می سازی ز خال عنبرین دام دل زلف سمن سا می کنی

8 می کنی با عاشقان ناز و عتاب مدعی را آفرین ها می کنی

9 بیدلی را هردم ای لیلی چو من عاشق و مجنون و شیدا می کنی

10 مشکل هردو جهان حل می شود چون ز گیسو یک گره وا می کنی

11 کس ندیده است این قیامت ها که تو در جهان ای سدره بالا! می کنی

12 اهل معنی را به دور زلف و خال همچو نقطه بی سر و پا می کنی

13 طور سینای تجلی توییم ای که ما را طور سینا می کنی

14 ای نسیمی از دم روح القدس مردگان را حشر و احیا می کنی

عکس نوشته
کامنت
comment