1 سودی همه را مرا زیان خواهی بود آشوب دل و آفت جان خواهی بود
2 همچون گل و سوسن ار بر اندازه گری پیوسته دو روی و ده زبان خواهی برد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 فسانه گشت بیک بار داستان کرم بریده شد پی حاجت ز آستان کرم
2 برون ز قبه میناست بارگاه وفا ورای خانه عنقاست آشیان کرم
1 اکنون که تر و تازه بخندید نوبهار ما و سماع و باده رنگین و زلف یار
2 بی زلف یار و باده رنگین و بی سماع خود آدمی چگونه زید وقت نوبهار
1 ای مبارک بنا چه خوش جائی که همی سر به آسمان سائی
2 چشم را بس بلند بارگهی طبع را برگشاده صحرائی
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به