تو آفت دل و جان نزار خواهی از جویای تبریزی غزل 477

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

تو آفت دل و جان نزار خواهی شد

1 تو آفت دل و جان نزار خواهی شد تو برق خرمن صبر و قرار خواهی شد

2 چنین که جوش ترقی است آب و رنگ ترا گل سرسبد روزگار خواهی شد

3 شوی دمی که چو ماه تمام خرمن فیض زیمن دیدهٔ شب زنده دار خواهی شد

4 چنین که لطف تنت دمبدم فزون گردد لطیف تر ز شمیم بهار خواهی شد

5 دلا مدار ز دامان اشک دست امید که زیب و زینت جیب و کنار خواهی شد

6 چو مه در آب، مبین خویش را در آیینه!‏ ازین قرار تو هم بیقرار خواهی شد

7 ز صاف طینتی امیدوار شو جویا که همچو آینه منظور یار خواهی شد

عکس نوشته
کامنت
comment