دل ما بردی و یکدم طرف از جهان ملک خاتون غزل 668

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

دل ما بردی و یکدم طرف مات نبود

1 دل ما بردی و یکدم طرف مات نبود گرچه ای سرو بجز دیده ی ما جات نبود

2 مهر روی تو نکردیم بجز جان جایش مهر ما یک سر مو در دل خارات نبود

3 مدّتی بود که تا کحل بصر می جستم نیک دیدم که بجز خاک کف پات نبود

4 قامت سرو سهی در چمن جان بسیار دیده ام هیچ یکی چون قد زیبات نبود

5 ای دل خسته تو گفتی که ببوسم پایت چون رسیدی ببرش زهره و یارات نبود

6 سال‌ها بود که سرگشته کویت بودم بود میلی سوی این خسته جگر یات نبود

7 گرچه جان در قدمت کردم و دل رفت ز دست ای ستمگر بجز از شعبده بامات نبود

8 رخ نهادیم در آن عرصه که فرزین بندیم شاه رخ زد غم او چاره بجز مات نبود

9 در جهان بود امیدم به تو بسیار ولی چه توان کرد مرا عین کرامات نبود

عکس نوشته
کامنت
comment