- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دردل ما بردی و رفتی نه چنین می بایست نیک رفتی قدری بهتر ازین می بایست
2 بھر سوز دل اصحابه بجز داغ فراق بود حاصل همه اسباب همین می بایست
3 پارسا زلف تو نگرفت که ترسید ز دین آن به چنگال من بیدل و دین میبایست
4 در خور روی نکوی تو ز صاحب نظران پاکبازی به همه روی زمین می بایست
5 تا شکست از طرف مشک بوجه افتادی حلقه ای از سر زلف تو به چین می بایست
6 تا چو چشم سیهت مست بغلطیدی حور بوی گیسوی تو در خلد برین می بایست
7 از سخنهای تو این گفته گزین کرد کمال دوست را چون ز غزلهای گزین می بایست