جامی

جامی

جامی
جامی

تو را هرگز گذر بر جانب گلشن نمی‌افتد از جامی غزل 373

غزل 373 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

تو را هرگز گذر بر جانب گلشن نمی‌افتد

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 تو را هرگز گذر بر جانب گلشن نمی‌افتد که از شوق تو گل را چاک در دامن نمی‌افتد

2 سرم دور از درت باری ست بر گردن اگر تیغت نیاید در میان این بارم از گردن نمی‌افتد

3 چنین کز سینه برق آه تا گردون رود شب‌ها عجب دارم که مه را شعله بر خرمن نمی‌افتد

4 چه حاصل گر مرا از زخم پیکان سینه روزن شد چو هرگز پرتوی زان مه بر این روزن نمی‌افتد

5 چنان مست می ناز است آن ترک جفاپیشه که صد ره می‌کنم افغان به حال من نمی‌افتد

6 به لب نه جام پس دردِهْ که عیشم می‌شود تیره اگر عکسی ز لعلت در می روشن نمی‌افتد

7 به آهو نسبت آن نرگس جادو مکن جامی که آهو این چنین خونریز و مردافکن نمی‌افتد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر تو را هرگز گذر بر جانب گلشن نمی‌افتد

شاعر شعر تو را هرگز گذر بر جانب گلشن نمی‌افتد چه کسی است ؟

شاعر شعر تو را هرگز گذر بر جانب گلشن نمی‌افتد جامی می باشد.

شعر تو را هرگز گذر بر جانب گلشن نمی‌افتد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر تو را هرگز گذر بر جانب گلشن نمی‌افتد چیست ؟

قالب شعر تو را هرگز گذر بر جانب گلشن نمی‌افتد غزل است

مضمون اصلی شعر تو را هرگز گذر بر جانب گلشن نمی‌افتد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.