فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

فروغی بسطامی
فروغی بسطامی

آشنا خواهی گر ای دل با خود از فروغی بسطامی غزل 39

غزل 39 ام از 549 غزلیات

آشنا خواهی گر ای دل با خود آن بیگانه را

1 آشنا خواهی گر ای دل با خود آن بیگانه را اول از بیگانه باید کرد خالی خانه را

2 آشنایی‌های آن بیگانه پرور بین، که من می‌خورم در آشنایی حسرت بیگانه را

3 چشم از آن چشم فسونگر بستن از نامردمیست واعظ کوته نظر کوته کن این افسانه را

4 گر گریزد عاشق از زاهد عجب نبود، که نیست الفتی با یکدگر دیوانه و فرزانه را

5 کاش می‌آمد شبی آن شمع در کاشانه‌ام تا بسوزانم ز غیرت شمع هر کاشانه را

6 نیم جو شادی در آب و دانهٔ صیاد نیست شادمان مرغی که گوید ترک آب و دانه را

7 تا درون آمد غمش، از سینه بیرون شد نفس نازم این مهمان که بیرون کرد صاحبخانه را

8 در اشکم را عجب نبود اگر لعلش خرید جوهری داند بهای گوهر یکدانه را

9 بس که دارد نسبتی با گردش چشمان دوست زان فروغی دوست دارد گردش پیمانه را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آشنا خواهی گر ای دل با خود آن بیگانه را

شاعر شعر آشنا خواهی گر ای دل با خود آن بیگانه را چه کسی است ؟

شاعر شعر آشنا خواهی گر ای دل با خود آن بیگانه را فروغی بسطامی می باشد.

شعر آشنا خواهی گر ای دل با خود آن بیگانه را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر آشنا خواهی گر ای دل با خود آن بیگانه را چیست ؟

قالب شعر آشنا خواهی گر ای دل با خود آن بیگانه را غزل است

مضمون اصلی شعر آشنا خواهی گر ای دل با خود آن بیگانه را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر