غم بتان مخور، ای دل، که از هلالی جغتایی غزل 124

هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

غم بتان مخور، ای دل، که زار خواهی شد

1 غم بتان مخور، ای دل، که زار خواهی شد اگر عزیز جهانی، تو خوار خواهی شد

2 اگر چو من هوس زلف یار خواهی کرد ز عاشقان سیه روزگار خواهی شد

3 تو از طریقه یاری همیشه فارغ و من نشسته ام بامیدی که یار خواهی شد

4 چو در وفای توام، بر دلم جفا مپسند که پیش اهل وفا شرمسار خواهی شد

5 کنون بحسن تو کس نیست از هزار یکی تو خود هنوز یکی از هزار خواهی شد

6 ز فکر کار جهان بار غم بسینه منه وگرنه در سر این کار و بار خواهی شد

7 هلالی، از پی آن شهسوار تند مرو که نارسیده بگردش غبار خواهی شد

عکس نوشته
کامنت
comment