تویی که بر تو نباشد از حکیم نزاری قهستانی غزل 762

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

تویی که بر تو نباشد مرا نظیر و بدل

1 تویی که بر تو نباشد مرا نظیر و بدل منم که از تو نگردم جدا به تیغِ اجل

2 بیا که در همه عالم به مهربانیِ ما کسی دو عاشقِ صادق دگر نبیند بَل

3 که خود ز شفقتِ ما تا هزار سالِ دگر میانِ خلقِ جهان عاشقان زنند مثل

4 هنوز رویِ تو نادیده آشنا بودیم تو خود حواله ی ما بوده ای به حکمِ ازل

5 به چشمِ عشقِ دلت برگزیده ایم نخست به مهرِ جانِ خودت پروریده ایم اوّل

6 امید و بیمِ من از دوزخ و بهشت تویی وگر نه آن چه خطر دارد این یکی چه محل

7 بهشتِ جانِ نزاری تویی و خوش تر از آن نیافرید بهشتی خدای عّزَوجَلّ

عکس نوشته
کامنت
comment